کد مطلب:321190 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

اسنادی بر ضد بهائیان
قبل از این كه این اسناد را بنویسم شما را شاهد می گیریم. ببینید چگونه یك خارجی كه لباس ایرانی و لباس روحانی پوشیده بود یك نفر ساده لوح را فریب داده و به میدان انداخت بعد خودش را كنار كشید مانند جوانان شوخ و سبكسری كه یكی را دست می اندازند و به انواع لطایف الحیل آزارش كنند باب را چنان آلت قرار داده طوری تحریك كرد كه حتی حضور جمع علماء و شاهزاده مملكت باز بگوید من صاحب الزمانم در آخر یادداشتش طوری وانمود می كند كه صلاح بر این بود كه او كشته شود چرا كه آبرویشان را برده است.

خبر او می ترسید كه در اثر فشاری كه در مقابل اهل فضل قرار گرفته بر او وارد شده به لكنت زبان افتاده ناچار شود اقرار
كند كه مرا یك نفر خارجی عضو یك سفارتخانه خارجی تحریك كرده و به میدان انداخته است باز بگوید مرا فریب دادند به من مواجب می دادند وقتی دید كارم بالا گرفت مردم ساده لوح كه ایمانشان محكم نبود مرا پذیرفتند ناچار شدم به قول امروزی ها دور بردارم از مقام امامت به پیغمبری و سپس مدعی خدائی شوم این مردم هستند كه ایمان ندارند این مردم هستند كه رشته دینشان محكم نیست به هر بادی مثل بید می لرزند و گر نه دولت كه اقداماتش را كرده است شاه وقت و ولیعهدش را مامور كرده یك بحث علمی اول بكنند وقتی دیدند به هیچ صراطی مستقیم نیست. او را كشتند و خود كیناز دالگوركی با لحن مسخره ای در یادداشتش می نویسد طناب دار پاره شد او به توالت پناه برد یعنی مقام او را پائین تر آورد و حقیرش نمود.